در روزهایی که پدیدههای جوی همچون بارشهای سنگین، سیلاب، کولاک، یخبندان و طوفان بخشهای گستردهای از کشور را درگیر کرده است، سازمانهای امدادی از جمله پلیس، جمعیت هلالاحمر و آتشنشانی بهطور مداوم درباره رعایت نکات ایمنی هشدار میدهند. هشدارهایی که نه از سر اغراق، بلکه بر پایه تجربههای تلخ، آمار تلفات و جانهایی است که هر سال در حوادث قابل پیشگیری از دست میرود. با این حال، واقعیت تلخ آن است که بیتوجهی بخشی از شهروندان به این توصیهها، نهتنها جان خودشان، بلکه جان امدادگرانی را که برای نجات آنان به دل خطر میزنند نیز تهدید میکند.
سازمانهای خدمترسان در بحرانها از هیچ تلاشی برای امدادرسانی دریغ نمیکنند. امدادگران هلالاحمر، مأموران پلیس و نیروهای آتشنشانی و اورژانس اغلب در شرایطی وارد صحنه میشوند که موقعیت، پرخطر و ناپایدار است؛ سیلابی که هر لحظه میتواند شدت بگیرد و جادهای که زیر برف و یخ پنهان شده یا ساختمانی که احتمال ریزش دارد، اما آنچه گاه این خطر ذاتی را چند برابر میکند، تصمیمهای نادرست و بیتوجهی شهروندانی است که هشدارها را جدی نمیگیرند.
نمونهای دردناک از این واقعیت، حادثه سیلاب در شهرستان جهرم است، جایی که بیاعتنایی برخی شهروندان به توصیههای امدادگران به فاجعهای جبرانناپذیر انجامید. در جریان عملیات امدادرسانی محمد قربان، امدادگر جمعیت هلالاحمر جان خود را از دست داد. او برای نجات جان دیگران وارد میدان شده بود، اما شرایطی که میتوانست با همکاری و تبعیت شهروندان ایمنتر باشد به قیمت جانش تمام شد. این حادثه بار دیگر این پرسش تلخ را پیشروی جامعه قرار دارد؛ آیا هشدارهای امدادی فقط برای حفظ جان مردم است یا نادیده گرفتن آنها میتواند امدادگران را نیز قربانی کند؟
واقعیت این است که هر بار یک شهروند، هشدار «عدم تردد» در مسیر سیلابی را نادیده میگیرد، هر بار رانندهای وارد جادهای برفی و مسدود میشود یا خانوادهای بهرغم اعلام خطر در طبیعت پرخطر توقف میکند، زنجیرهای از خطر آغاز میشود. در انتهای این زنجیره، امدادگری قرار دارد که باید برای نجات اعزام شود، امدادگری که شاید خودش پدر یا مادر یک خانواده باشد و با آگاهی از خطر، اما با حس مسئولیت وارد میدان شود.
بیتوجهی به توصیههای امدادی فقط یک انتخاب شخصی نیست، تصمیمی است که میتواند جان دیگران را هم در معرض تهدید قرار دهد. مأموران پلیس در جادههای یخزده، آتشنشانان در عملیات نجات از سیلاب یا امدادگران هلالاحمر در مناطق صعبالعبور، همه در شرایطی فعالیت میکنند که کوچکترین خطا یا افزایش خطر میتواند به حادثهای مرگبار منجر شود. آیا انصاف است که این جانها، قربانی بیاحتیاطی و لجبازی شوند؟
در مقابل این تلخیها، نمونههایی روشن از ثمره توجه به هشدارها نیز وجود دارد. در یکی از روستاهای استان چهارمحال و بختیاری، مادری باردار در میان برف و کولاک گرفتار شد. شرایط جوی سخت بود، اما با اطلاعرسانی بهموقع و همکاری خانواده و اهالی، امدادگران توانستند با تمرکز کامل وارد عمل شوند. نتیجه این هماهنگی نجات جان یک مادر و تولد نوزادی بود که اگر تأخیر یا بینظمی در کار ایجاد میشد، شاید سرنوشت دیگری انتظارش را میکشید. این حادثه نشان داد رعایت توصیهها و همکاری شهروندان چگونه میتواند ظرفیت امداد و نجات را در مسیر درست به کار بگیرد.
نکته مهم اینجاست که توان امدادی کشور محدود است. وقتی نیروها و تجهیزات درگیر عملیاتهای پرخطر ناشی از بیاحتیاطی میشوند، فرصت و انرژی کمتری برای رسیدگی به حوادث ناخواسته و غیرقابل پیشبینی باقی میماند، حوادثی که قربانیان آنها واقعاً چارهای جز نیاز به کمک ندارند. در واقع، هر اقدام پرریسک قابل پیشگیری، بخشی از توان امدادی را از دیگر شهروندان میگیرد.
فرهنگ ایمنی، حلقه مفقوده بسیاری از حوادث است. توجه به هشدارهای پلیس، هلالاحمر و آتشنشانی باید به یک رفتار اجتماعی نهادینه شده تبدیل شود، نه توصیهای تشریفاتی. این هشدارها حاصل تجربه میدانی، دادههای دقیق و گاه خون امدادگرانی است که در حوادث گذشته جان باختهاند. بیتوجهی به آنها نیز نادیده گرفتن همین تجربههاست.
شهروندان باید درک کنند که رعایت نکات ایمنی، تنها محافظت از جان خودشان نیست، بلکه احترام به جان امدادگرانی است که در سختترین شرایط بیچشمداشت به کمک میآیند. امدادگران قرار نیست تاوان بیاحتیاطی دیگران را بدهند. مسئولیتپذیری اجتماعی ایجاب میکند که هر فرد، پیش از ورود به موقعیت خطرناک به این پرسش فکر کند؛ اگر حادثهای رخ دهد، چه کسی باید جانش را برای نجات من به خطر بیندازد؟
در نهایت، توجه به توصیههای امدادی، نخست جان شهروندان و سپس جان امدادگران را صیانت میکند. این توجه ساختار امداد و نجات را کارآمدتر میسازد و امکان تمرکز بر نجات جان انسانهایی را فراهم میکند که واقعاً گرفتار بحران شدهاند. حوادث طبیعی اجتنابناپذیرند، اما بسیاری از تلفات، نتیجه انتخابهای نادرست ماست. انتخابهایی که اگر اصلاح شوند، شاید دیگر نام امدادگری به فهرست قربانیان حوادث افزوده نشود.